چگونگی ساختن نام های تجاری مربوط به کتاب
آخرین باری که تبلیغات توانست، در فروش یک کتاب موثر واقع شود، کِی بود؟ این کار به راحتی توسط روابط عمومی PR یا اطلاع رسانی دهان به دهان ممکن است اما تبلیغات نه.
کتاب های پر فروشی مثل “چه کسی پنیر مرا جابجا کرد؟” اثر اسپنسر جانسون، “جک: نهایت جربزه” اثر جک ولش و سری “هری پاتر” اثر جِی.کِی.رولینگ، همگی تا حد زیادی توسط اطلاع رسانی و روابط عمومی شناخته شده اند.
اطلاع رسانی در خصوص هیچ کتابی، اندازه ی سری های هری پاتر موثر نیفتاده است و رقم حیرت آور فروش ۶۵ میلیون نسخه در کل ایالات متحده، این نکته را تایید می کند. یک نمونه ی دیگر از کتاب های پر فروش، کتاب اصطلاحات The correction اثر جاناتان فرنزن است. پس از اینکه اُپرا وینفری این کتاب را برای باشگاه کتابش انتخاب کرد، نیم میلیون نسخه دیگر از آن به چاپ رسید.
به نظر شما چند تیزر مناسب تلویزیونی با یک اشاره ی اُپرا برابری می کند؟
هر کتابی که توسط اُپرا معرفی میشود، بلافاصله وارد لیست پرفروش ترین ها قرار می گیرد. چهل و دو عنوان کتاب پرفروش از لیست صد کتاب پر فروش سال گذشته، متعلق به کتاب هایی بوده که در برنامه های اُپرا به آنها اشاره شده است.
کتاب های فیلیپ سی مک گرا Philip C.MC Graw معروف به دکتر Phill که عضو دائمی برنامه های اُپرا و کارشناس رفتارهای انسانی است، در صدر پر فروش ترین ها قرار گرفته است. این یک روند بسیار آهسته ی ساخته شدن، مثل دوانیدن یک جوانه است. این روند فقط از طریق کلام مردم و بدون هیچ تبلیغات و بازاریابی، به شکل سنتی رو به جلو رانده می شود.
این موضوع آنقدر اهمیت دارد که حتی شخصیت های غیر واقعی تلویزیونی هم می توانند اطلاع رسانان و مبلغان خوبی باشند. در سریال خانوادگی سوپرانو، یکی از شخصیت ها به روانپزشکش می گوید که از خواند کتاب “هنر جنگ” لذت برده است. کتاب بلافاصله به مقام ششم فهرست پرفروش ترین های USA Today راه یافت. ناشر این کتاب، ۲۵هزار نسخه ی دیگر از این کتاب بسیار قدیمی ۲۴۰۰ ساله چاپ و منتشر کرد.
(منبع: سقوط تبلیغات و ظهور روابط عمومی، آل ریس_لورا ریس)
ادامه ی مقالات روابط عمومی (PR) را دنبال کنید…
دیدگاهتان را بنویسید