چگونه با آنچه از آنها به یاد دارید، آنها را شگفت زده کنید
چندین سال قبل در یک برنامه دریافت اعانه به منظور فعالیتهای سیاسی در یکی از ایالات غرب میانه شرکت داشتم. کسی مرا شگفت زده کرد. او یا با جمعی سرگرم صحبت می شد، یا گاه به تنهایی در حالی که کاغذی در دست داشت می ایستاد و زمانی با یک شخص دیگر حرف میزد. یک ساعتی به این برنامه ادامه داد. تبدیل به یک همسایه کنجکاو او شده بودم. او که بود؟ در لحظه ای سر میز پیش غذاها ایستاده بودم. در حالی که تبسمی بر لبان خود داشت به سمت من آمد و با من دست داد و خودش را معرفی کرد: «من جو اسمیت هستم. چی می خورید خدمتتان تقدیم کنم.» بعد شروع به صحبت کردیم. میخواستم از کارش بپرسم.
چند دقیقه بعد یکی از دوستانم را در اتاق دیدم، از او معذرت خواستم تا به نزد دوستم بروم. در همین لحظه جو اسمیت خواست که کارت ویزیتم را به او بدهم. این کار را کردم و در حالی که از او فاصله می گرفتم دیدم که روی کارت من یادداشت می کند. نگاهی به او انداختم و به لحن شوخی گفتم: «چی یادداشت میکنی؟» خندهای کرد و گفت: «خوب مچم را گرفتی.» بعد پشت کارت را به من نشان داد که روی آن غذای مورد علاقه مرا نوشته بود. جیبش پر از کارتهایی بود که پشت آن در ارتباط با هر صاحب کارت مطلبی نوشته بود.
چند هفته قبل کارتی برایم فرستاد. در آن کارت نوشته بود که می خواهد در انتخابات سنا شرکت کند و بعد با اشاره کردن به اسم غذای مورد علاقه من پرسیده بود: «آیا اخیرا غذای مورد علاقه ات را خورده ای؟»
پرونده کارتهای ویزیت
درست پس از آنکه در یک مهمانی با کسی صحبت کردید، قلمتان را از جیبتان در آورید. بعد در ارتباط با صحبتی که با صاحب کارت کرده اید مطالبی پشت کارت یادداشت کنید: رستوران مورد علاقه، ورزش مورد علاقه، فیلم سینمایی مورد علاقه و چیزهای دیگر.
در گفت وگوی بعدی که احتمالا ممکن است با این شخص داشته باشید، به این موارد علاقه او اشاره کنید.
سری مقالات چطور با هر شخصی صحبت کنیم را دنبال کنید.
دیدگاهتان را بنویسید